آیه 12 سوره توبه
<<11 | آیه 12 سوره توبه | 13>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر آنها سوگند خود را بعد از عهدی که بستهاند بشکنند و در دین شما تمسخر و طعن زنند در این صورت با آن پیشوایان کفر و ضلالت کارزار کنید که آنها را عهد و سوگند استواری نیست، باشد که بس کنند.
و اگر پیمان هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویی گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمان هایشان] هیچ تعهدی نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنی] بازایستند.
و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند، پس با پيشوايانِ كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست، باشد كه [از پيمانشكنى] باز ايستند.
اگر پس از بستن پيمان، سوگند خود شكستند و در دين شما طعن زدند، با پيشوايان كفر قتال كنيد كه ايشان را رسم سوگند نگهداشتن نيست، باشد كه از كردار خود باز ايستند.
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
نكثوا: نكث: شكستن مثل نقض. شكستن عهد لازم الوفاء.
ايمانهم: (به فتح اول): پيمانها. مفرد آن، يمين است. يمين به معنى دست راست است و طرف راست است. به قولى سوگند و پيمان را از آن يمين گفته اند كه عربها وقت هم سوگند و هم پيمان شدن دست راست خود را به هم مى دادند.
طعنوا: طعن: عيب گرفتن و عيب وارد كردن.
نزول
«شیخ طوسی» گوید: از امام على مرتضى علیهالسلام و عمار یاسر و سایرین و نیز از امام محمدباقر علیهالسلام روایت گردیده است که این آیه درباره اهل جمل نازل شده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ «12»
امّا اگر (به جاى توبه،) سوگندهاى خويش را پس از بستنِ پيمانشان شكستند و در دين شما، زبان به طعنه (و عيبگوئى) گشودند، پس با سران كفر بجنگيد. زيرا كه آنان را (پايبندى به) سوگندى نيست، باشد كه (با شدّتِ عمل شما،) از كردار خود باز ايستند.
نکته ها
از على عليه السلام پرسيدند: چرا فراريان جنگ صفّين را تعقيب كرديد، ولى در جنگ جمل، كارى به فراريان نداشتيد؟
حضرت فرمود: در صفّين، رهبر كفر زنده بود و فراريان دور او جمع شده، متشكّل مىشدند و حملهى مجدّد مىكردند، امّا در جنگ جمل، با كشته شدن رهبرشان، محورى براى تشكّل و سازماندهى مجدّد نداشتند.
امام صادق عليه السلام فرمود: هركس به دين شما طعنه زند، قطعاً كافر مىشود. سپس اين آيه را تلاوت فرمود. «1»
پیام ها
1- ارتداد از دين، يكى از نمونههاى پيمانشكنى و مسخره كردن مكتب است. «وَ إِنْ نَكَثُوا» (شايد «نَكَثُوا» پس از «تابُوا» اشاره به ارتداد باشد).
2- كيفر طعن و توهين به اسلام، اعدام است. «طَعَنُوا، فَقاتِلُوا» (با توهين كنندگان به مقدّسات مذهبى، بايد به شدّت برخورد كرد)
3- جهاد اسلامى، براى دفاع از مكتب است. «نَكَثُوا، طَعَنُوا، فَقاتِلُوا»
4- چون پيمانشكنى و مسخره كردن دين، از ناحيهى رهبران كفر است، پس با آنان مبارزه كنيد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 387
5- در مبارزه، بايد نابودى سران توطئه و مركز فرماندهى و تشكيلات دشمن، در اولويت باشد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ»
6- هر سوگندى شما را نفريبد. سوگند پيمانشكنان، بىاعتبار است. «لا أَيْمانَ لَهُمْ»
7- از اهداف جهاد اسلامى، جلوگيرى از توطئه دشمن است. «لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ «12»
«1» نهج البلاغه فيض حكمت 199 ص 1180.
«2» نهج البلاغه فيض حكمت 289 ص 1229.
ج5، ص 29
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ: و اگر بشكنند مشركان عهد و پيمانهاى خود را. مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ: بعد از عهد كردن ايشان با شما. وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ: و طعن زنند در دين شما و صريحا تكذيب و تقبيح احكام اسلام نمايند. فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ: پس بكشيد پيشوايان كفر و سرداران اهل شرك را.
نكته- وضع «ائمّة الكفر» در موضع ضمير به جهت دلالت است بر آنكه رؤساى كفر به سبب رياست و تقدم به كفر و منع از مراقبت و اضلال و اغواء مردمان، احقند و سزاوارترند به كشتن.
بيان- در اين ائمه كفر اقوالى است: «1» 1- نزد ابن عباس: مراد به ائمه كفر، ابو سفيان و حارث بن هشام و سهل و عكرمه و ابو جهل و امثال ايشانند از رؤساى قريش كه عهد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را شكستند. 2- اهل روم و فارساند. 3- حذيفه گويد: اهل اين آيه هنوز نيامده و بعد ظاهر شوند و ولىّاى از اولياى خدا با ايشان مقاتله كند. و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روز جمل اين آيه را تلاوت كرده و فرمود: اما و اللّه لقد عاهد علىّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قال يا على لتقاتلنّ الفئة النّاكثة و الفئة الباغية و الفئة المارقة. «2» إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ: بدرستى كه ايشان را نيست عهد و پيمانى براى آنها در حقيقت، و اگر عهدشان درست بود شك در آن راه نمىيافت، و يا پاس حرمت عهد را نگاه نداشتند، يا حكم به عدم ايمانشان بعد از نقض شرايط عهد است كه از جمله آن طعن در دين اسلام است، پس مقاتله كنيد با ايشان. لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ: براى اينكه ايشان بازايستند از شرك يا از طعن در دين اسلام. حاصل آنكه: بايد غرض از مقاتله، بازداشتن ايشان باشد از شرك نه ايصال اذيت به آنان، چنانچه طريقه موذيان است.
«1» مجمع البيان ج 3 ص 11.
«2» همان مدرك.
ج5، ص 30
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ «12» أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «13»
ترجمه
و اگر بشكنند سوگندهاى خود را بعد از پيمانشان و طعنه زنند در دين شما پس بكشيد پيشوايان كفر را همانا آنها نيست سوگندهائى بر ايشان باشد كه آنها باز ايستند
آيا كارزار نمىكنيد با گروهى كه شكستند سوگندهاشان را و اهتمام نمودند بر بيرون كردن پيغمبر و آنها ابتدا كردند بجنگ با شما اوّل بار آيا ميترسيد از آنها پس خدا سزاوارتر است بآنكه بترسيد از او اگر باشيد گروندگان.
تفسير
كفاريكه توبه نمودند از كفر و بر حسب ظاهر اسلام آوردند و اقامه نماز و ايتاء زكوة نمودند كه در آيه سابقه اشاره بآنها شده بود اگر نقض نمودند عهد مؤكّد بقسمى را كه از آنها گرفته شده بود بر اطاعت امر خدا و پيغمبر (ص) در قبول ولايت وصىّ آن سرور و طعنه زدند در دين مسلمانان بعيب جوئى از ولىّ و ياوه گوئى نسبت به نبىّ (ص) كه ميخواهد پسر عم و دامادش را بر ما مسلّط نمايد و او اهل كياست و سياست نيست و امثال اين هفوات با آنها مقاتله نمائيد كه پيشوايان كفر و ضلالند و ساير مسلمانان را هم مانند خودشان گمراه ميكنند و از روى جدّ عهد و قسم از آنها محقق نشده و جزم بر عمل بآن ندارند پس سوگندهائى براى آنها نيست و فائده مقاتله آنستكه باز ميمانند از ضلال و اضلال بقتل يا قبول ولايت و لا ايمان لهم بكسر همزه نيز قرائت شده است و در مجمع از امام صادق (ع) هم نقل نموده و بنابر اين مراد آنستكه چنين اشخاصى حقيقة ايمان ندارند و اعتبارى باظهار ايمان آنها نيست و قمى ره فرموده نازل شد اين آيه در باره اصحاب جمل و امير المؤمنين (ع) در روز جنگ جمل فرمود با اين جماعت پيمان شكن مبارزه ننمودم مگر باين آيه و در قرب الاسناد و عيّاشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه جمعى از اهل بصره وارد بر من شدند و سؤال كردند از حال طلحه و زبير گفتم آندو
جلد 2 صفحه 561
از پيشوايان كفر بودند على (ع) در روز جنگ بصره وقتى صف جنگ بسته شد باصحابش فرمود عجله ننمائيد تا اتمام حجّت بر آنها نمايم پس مقابل آنها ايستاد و فرمود اى اهل بصره آيا در حكم خود با شما جور نمودم گفتند خير فرمود آيا در تقسيم اموال بر شما ستم كردم گفتند خير فرمود آيا دنيا طلبى براى خود و اهل بيتم نمودم باين جهت شما در مقابل من قيام كرديد و بيعت مرا شكستيد گفتند خير فرمود آيا حدّ خدا را بر شما جارى كردم و نسبت بغير شما معطل گذاردم گفتند خير فرمود پس بچه سبب بيعت من بايد شكسته شود و بيعت غير من نشود من هر قدر فحص نمودم غير از مرض كفر كه علاج آن شمشير است نيافتم پس از آن روى باصحاب خود فرمود و اين آيه را تلاوت كرد و قسم مؤكد ياد نمود كه اينها اصحاب اين آيه هستند و از زمان نزول آن تاكنون با آنها جنگ نشده بود و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده كه كسيكه طعنه زند در دين شما اين دين كه ظاهرا مراد تشيّع است كافر شده است خدا فرموده و طعنوا فى دينكم فقاتلوا ائمة الكفر انّهم لا ايمان لهم لعلّهم ينتهون و در اين باب روايات بسيار از ائمه اطهار وارد شده است كه معلوم ميشود مراد از نقض عهد و سوگند خروج از طاعت امام و عهد ولايت است و در آيه دوم بصورت استفهام انكارى تحريص شده است بر قتال با كسانى از اهل شرك كه با مسلمانان و پيغمبر اكرم معاهده نموده بودند كه كمك با دشمنان آنها ننمايند و نمودند و اهتمام داشتند بر بيرون كردن پيغمبر اكرم را از مكه معظّمه و در دار النّدوه جمع شدند و مشورت نمودند با يكديگر در امر آنحضرت تا خداوند اذن هجرت باو داد و در ذيل آيه و اذ يمكر بك الّذين كفروا از سوره انفال بيان شد و آنها كسانى بودند كه مبادرت نمودند بجنگ با مسلمانان در بدر و احد خدا ميفرمايد پس چرا شما از مبادرت بجنگ آنها ابا داريد آيا ميترسيد از قبل آنها بشما آسيبى برسد با آنكه خداوند اولى است كه از او بترسيد و مخالفت امر او را ننمائيد اگر راست مىگوئيد و حقيقة مؤمن هستيد چون مؤمن حقيقى از غير خدا نميترسد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن نَكَثُوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُم فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الكُفرِ إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهُونَ «12»
و اگر بر خلاف قسمها و عهدهايي که بسته بودند رفتار كردند و رخنه كردند و طعنه زدند در دين شما پس مقاتله كنيد با پيشوايان كفر محققا آنها پايبند بقسم و عهد خود نيستند شايد در اثر مقاتله منتهي شوند.
اخبار بسياري از ائمه اطهار عليهم السلام چنانچه در امالي شيخ و امالي مفيد
جلد 8 - صفحه 186
و عياشي از امير المؤمنين و از حضرت صادق عليهما السلام و از طرق عامه داريم که مورد و مصداق اينکه آيه راجع بطلحه و زبير و اهل بصره و اهل شام و خوارج در جنگ جمل و صفين و نهروان تحقق پيدا كرد و البته اينکه مصداق منافي با عموم آيه نيست و بعض مفسرين گفتند راجع برساء قريش مثل ابو سفيان و امثال آن بوده، باري در شرح آيه وارد شويم.
وَ إِن نَكَثُوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم از اينکه جمله استفاده ميشود که در حق كساني که قسمهاي مؤكده ياد كردند که موافقت با مسلمين نمايند و معاهده كردند که بر خلاف آنها رفتار نكنند چون ايمان جمع يمين است چنانچه ميفرمايد وَ أَوفُوا بِعَهدِ اللّهِ إِذا عاهَدتُم وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ أَنكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيمانَكُم دَخَلًا بَينَكُم نحل آيه 94، و از امير المؤمنين عليه السّلام است فرمود
(امرت بقتل الناكثين و القاسطين و المارقين)
ناكثين اصحاب جمل که ائمه آنها عايشه و طلحه و زبير بودند با اينكه اول كساني که بعد از قتل عثمان با علي عليه السّلام بيعت كردند اينکه دو نفر بودند سپس رفتند عايشه را که خود دستور داده بود بقتل عثمان و گفته بود (اقتلوا هذا النعثل) و نعثل اسم رجل طويل اللحية است و عايشه تشبيه كرد عثمان را باو.
و قاسطين اصحاب معويه (لع) بودند و قسط از لغت اضداد است بمعني عدل و ظلم هر دو اطلاق شده در قرآن إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ مائده آيه 46 وَ أَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً جن آيه 15.
و مارقين اصحاب نهروان هستند که عبد اللّه إبن وهب و ذي الثدية که حرقوص إبن زهر است و مارق كسي را گويند که بر خليفة اللّه خروج كند و تخلف نمايد در دعاء صلوات ماه شعبان دارد
(المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق)
و از اينکه جمله استفاده ميشود که خلفاء سهگانه و بني اميه و بني عباس تماما
جلد 8 - صفحه 187
از دين خارج شدند و از اسلام بيرون رفتند زيرا مارق تجاوز از دين و تعدي از دين است.
وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُم طعنه نيزه را گويند که سوراخ ميكند بدن را و طعن در دين القاء شبهه است در قلوب مؤمنين و رخنه در دين است که امروز مبلّغين سوء نسبت بضعفاء اهل ايمان دارند و از اينکه آيه استفاده ميشود که واجب است با اينها مقاتله نمود بالاخص كساني که در شئونات ائمه القاء شبهه ميكنند.
فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الكُفرِ رؤساء كفار که بقيه كفار تابع آنها هستند إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم پايبند بهيچ قرارداد و عهد و قسم نيستند لَعَلَّهُم يَنتَهُونَ از ترس شمشير دست از مخالفت بردارند و رخنه در دين نكنند و بر خلاف عهد و يمين قيام نكنند و لو اينكه ايمان نياورند و اسلام اختيار نكنند و سرگذشت که تعبير بلعلّ در كلام الهي بمعني ترجي نيست بلكه بمعني ينبغي است که سزاوار است که منتهي شوند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- «اما اگر آنها همچنان به پیمان شکنی خود ادامه دهند، و عهد خود را زیر پا بگذارند، و آیین شما را مورد مذمت قرار داده، و به تبلیغات سوء خود ادامه دهند، شما با پیشوایان این گروه کافر پیکار کنید» (وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ).
و سر چشمههای گمراهی و ضلالت و ظلم را ببندید.
«چرا که عهد و پیمان آنها کمترین ارزشی ندارد» (إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ).
درست است که آنها با شما پیمان ترک مخاصمه بستهاند، ولی این پیمان با نقض شدن مکرر و آمادگی برای نقض در آینده اصلا اعتبار و ارزشی نخواهد داشت.
«تا (با توجه به این شدت عمل و با توجه به این که راه بازگشت به روی آنها باز است) از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند» (لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص402.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.